کد مطلب:321285 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:134

جواب از استدلال به حدیث (ان لقائمنا اربع علامات من اربعه نبی)
این حدیث را هم در بحار به چند سند نقل كرده است و هیچ یك موافق به آنچه حضرات نقل می كنند نیست پس در باب مافیه (ع) من سنن الأنبیاء نقل می كند به اسنادش عن ابی بصیر قال سمعت اباجعفر علیه السلام یقول فی صاحب هذا الامر اربع سنن من اربعة انبیاء سنة من موسی و سنة من عیسی و سنة من یوسف و سنة من محمد (ص) فاما من موسی فخالف یترقب و اما من یوسف فالسجن و اما من عیسی فیقال انه مات و لم یمت و اما من محمد (ص) فالسیف و دو سند دیگر برای این روایت ذكر كرده و باز به اسنادش از ابی بصیر قال سمعت اباجعفر (ص) یقول فی صاحب الامر سنة من موسی و سنة من عیسی و سنة من یوسف و سنة من محمد (ص) فاما من موسی فخائف یترقت و اما من عیسی فیقال فیه ما قیل فی عیسی و اما من یوسف فالسجن والتقیة و اما من محمد (ص) فالقیام بسیرته و تبیین اثاره ثم یضع سیفه علی عاتقه ثمانیة اشهر و لا یزال یقتل اعداء الله حتی یرضی الله قلت و كیف یعلم الله عزوجل قد
رضی قال یلقی الله عزوجل فی قلبه الرحمة و باز روایت كرده به اسنادش عن ابی بصیر قال قال ابوعبدالله (ع) ان فی صاحب هذا الأمر سننا من الأنبیاء سنة من موسی بن عمران و سنة من عیسی و سنة من یوسف و سنة من محمد صلی الله علیه و آله فاما سنة من موسی فخائف یترقب و اما سنة من عیسی فیقال فیه ما قیل فی عیسی و اما سنته من یوسف فالستر جعل الله بینه و بین الخلق حجابا یرونه و لا یعرفونه و اما سنته من محمد (ص) فیهتدی بهداه و یسیر بسیرته و در باب سیر و اخلاق آن حضرت نیز روایت می كند عن ابی بصیر قال سمعت اباجعفر الباقر (ع) یقول فی صاحب هذا الأمر شبه من اربعة انبیاء شبه من موسی و شبه من عیسی و شبه من یوسف و شبه من محمد (ص) فقلت ما شبه موسی قال خائف یترقب قلت و ما شبه عیسی فقال قیل فیه ما قیل فی عیسی قلت فما شبه یوسف قال السجن والغیبة قلت و ما شبه محمد (ص) قال اذا قام سار بسیرة رسول الله الا انه یبین آثار محمد و یضع السیف ثمانیة اشهر هرجا هرجا حتی یرضی الله قلت فكیف یعلم رضا الله قال یلقی الله فی قلبه الرحمة حال ملاحظه كن كه هیچ یك از این روایات موافق با آنچه حضرات نقل می كنند نیست و وضع عبارت هم پیداست كه از امام نیست زیرا كه خارج از قواعد عربیت است و عرب اربعة نبی نمی گوید و همچنین جواب اما تفصیلیه باید مبدو بفاء باشد مثل اما العلام فكان ابواء مؤمنین و همچنین اما السفینة فكانت لمساكین و همچنین اما الجدار فكان لغلامین یتیمین و همچنین لفظ علامت در این موقع به نظر دور از سیاق كلام عرب است و در این همه اخبار كه به این مضامین وارد شده به لفظ علامت ندیده ایم و غالب به لفظ سنة یا شبه فرموده اند و در حدیثی فرموده اند دار فی القائم مناتلته ادارها فی ثلثة من الرسل خلاصه كه ماخذ این روایت كه می كنند همین اخبار است كه ذكر شد و غیر از این در مظانش دیده نشده و وجه استدلال حضرات این است كه چون در این حدیث بیان قهر و غلبه آن حضرت نشده است و این ملاعین هم الحمدلله قهر و غلبه حاصل نكردند لهذا این حدیث را پسندیده اند و همچنین به آثار مثل القرآن را هم كه جعل كرده اند دیگر استدلال تمام است كه او هم آثاری مثل قرآن داشته و اما انسان خجالت می كشد كه ذكر كلمات این مرد را پهلوی قرآن بكند چه جای اینكه آنها را مثل قرآن بخواند و نمی دانم وجه شباهت چیست سوای همینكه مدعی شده كه بهتر از قرآن است و الا ملاحظه می كنی عربی نیست و تمام مزخرفات است عنوان مطلبی می كند و بعد بیانی می كند كه هیچ ربط به آن عنوان ندارد احكام می كند كه به كلی بر خلاف حكمت است و بر خلاف عدل و بر خلاف سنت همه ی انبیاء و اولیاء كه دیگر در این مقام در صدد شرح زیادتر نیستیم و شاید بعد از این ان شاء الله بیاید به علاوه اینكه ملاحظه كردی در اخبار كه سنتش از محمد (ص) این است كه آثار او را بیان می كند و به سیرت او راه می رود و ماخذ آثار مثل القرآن كه جعل كرده اند و تبیین
آثاره بوده و ملاحظه كن كه به كلی بر خلاف مفاد آن دلالت می كند زیرا كه معنی تبیین آثاره این است كه همان آثار از پیغمبر (ص) را بیان كند و شبهه نیست كه تبیین آثار تاكید همان آثار است نه اینكه تاسیس وضع جدید باشد پس این كلمه نقل به معنی هم نیست بلكه به كلی جعل است خلاصه و اما سنن سایر انبیاء در این روایات بطور اجمال بیان شده است ولی در روایات دیگر شرح داده شده و اگر بخواهیم همه ی آنچه روایت شده نقل كنیم سخن بطول می انجامد اما به قدر ظهور مراد انشاء الله ذكر می كنیم در بحار از محمد بن مسلم نقل كرده است قال دخلت علی ابی جعفر (ع) و انا ارید ان اساله عن القائم من آل محمد (ص) فقال لی مبتدئا یا محمد بن مسلم ان فی القائم من آل محمد (ص) شبها من خمسة من الرسل یونس بن متی و یوسف بن یعقوب و موسی و عیسی و محمد (ص) فاما شبهه من یونس فرجوعه من غیبته و هو شاب بعد كبر السن و اما شبهه من یوسف بن یعقوب فالغیبته من خاصته و عامته و اختفاؤه من اخوته و اشكال امره علی ابیه یعقوب مع قرب المسافة بینه و بین ابیه و اهله و شیعته و اما شبهه من موسی فدوام خوفه و طول غیبته و خفاء ولادته و تغیب شیعته من بعده بما لقوا من الاذی والهوان الی ان اذن الله عزوجل فی ظهوره و نصره و ایده علی عدوه و اما شبهه من عیسی فاختلاف من اختلف فیه حتی قالت طائفة منهم ما ولد و قالت طائفة مات و قالت طائفة قتل و سلب و اما شبهه من جده المصطفی (ص) فخروجه بالسیف و قتله اعداء الله و اعداء رسوله (ص) والجبارین والطواغیت و انه ینصر بالسیف والرعب و انه لا تردله دایة و ان من علامات خروج السفیانی من الشام و خروج الیمانی و صیحة من السماء فی شهر رمضان و مناد ینادی باسمه و اسم ابیه و اخبار دیگر باز در این باب وارد شده است و مولای بزرگوار من در تثقیف الاود به تفصیل بیان فرموده است و بعد از فرمایش ایشان دیگر حاجت به بسط زیاده بر این نیست و در همین یك حدیث ملاحظه كن و ببین كه خوف و تقیه و غیر اینها همه مال زمان غیبت است و زمان ظهور به كلی این اوضاع منقلب می شود بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر بار دیگر روزگار چون شكر آید و این مرد همه خوف و زحمتش مال زمان ظهورش بود و پیش از آنكه ادعا كند كسی كاری به او نداشت و محل اعتنا نبود و اختفائی در ولادتش هم نبود و در صدد قلع و قمع پدر و مادر او هم به احتیاط از او نبودند خلاصه كه هیچ شباهت در این مرد با انبیاء خدا نبود و عبث این اخبار را درباره او می خوانند.